اداره کل سلامت شهرداری تهران در 5 مرکز، آموزشی به نام فرآموز یا بدون اختصار (مرکز آموزشی مهارتهای رفتاری کودکان و نوجوانان) راهاندازی کرده است تا به آموزش و پرورش کمکی کرده باشد تا بچهها چند مهارت را که برای زندگی ضروری است یاد بگیرند. معاونت اجتماعی و اداره کل سلامت شهرداری تهران از میان سر فصلهای مهارتهای هفتگانه سازمان بهداشت جهانی مباحث پیشگیری از استعمال موادمخدر و سیگار، خودشناسی و ارتقای عزت نفس و کنترل خشم را به کودکان یاد میدهد.
مرکز فرآموز بهاران روبهروی ریلهای راهآهن است و تا همین چند وقت پیش شبها که چراغ ساختمان فرآموز روشن میماند معتادها کنار ریل مشغول مصرف موادمخدر به شکلهای مختلف میشدند. از اینرو فرآموز منطقه 17 تهران به موضوع مبارزه با موادمخدر اختصاص یافته است.
مهارت نه گفتن در سنین کودکی بهدست میآید. نقص در این مهارت است که باعث شده بسیاری با یک تعارف خشک و خالی سیگار، سالیان سال گرفتار میشوند. این مهارت در مدارس و فرآموزهای شهرداری آموزش داده میشود.
آموزش مقابله با اعتیاد، بهصورت غیر مستقیم داده میشود و در قالب مهارت نه گفتن بهعنوان یک عامل توانمندساز. این مرکز با رویکرد محلهمحوری راهاندازی شده است و فقط بهدنبال مشخصا آموزش کنترل رفتار پر خطر نیست بلکه بهدنبال انتقال مهارتهای زندگی به بچهها است. مهمترین این مهارتها نه گفتن به پیشنهادهایی است که بچهها میدانند اشتباه است. بیشک اگر بچهها بتوانند بگویند نه، بعدها میتوانند در برخورد با رفتار پرخطری مثل اعتیاد و یا سیگار مقاومتر باشند.
آرش پژمان، مدیر فرآموز میدان بهاران در مورد این مرکز میگوید: بیش از اینکه مرکز فرآموز بهاران را راهاندازی کنیم یک پروژه تحقیقاتی انجام دادیم تا ببینیم چه موضوعی برای بچههای این بخش از شهر مناسبتر است. تیم تحقیقاتی به این نتیجه رسید که در این منطقه از شهر حرف اول را موادمخدر و اعتیاد میزند. اکثریت بچههای این منطقه به نوعی در منطقه و یا مناطق همجوار از طریق بستگان درجه یک و دو و همسایهها با موادمخدر ارتباط دارند.
عمده مشکل خانوادهها نیز این است که در یک ساختمان دوطبقه کلنگی چندین خانوار در کنار هم زندگی میکنند و نمیتوانند از مشکلات همدیگر دور باشند. در این مجموعه کوچک قطعا یکی از آنها معتاد به موادمخدر است. بنابراین بچهها با موادمخدر آشنا هستند و دیگر نیازی به آشنایی ندارند به همین دلیل برنامهریزیهایی انجام دادیم که آنها را با مضرات و آسیبهای موادمخدر آشنا کنیم.
در این کارگاهها به بچهها گفته میشود که آنها میتوانند با شناخت تواناییهای خود و اثرات بد موادمخدر پدرشان را مجبور به ترک کنند. به اعتقاد آرش پژمان، بچهها علاوه بر آشنایی با تبعات جسمی موادمخدر و سیگار باید با آسیبهای اجتماعی آن نیز آشنا شوند. بچهها میتوانند والدینشان را متقاعد کنند که آنها جزئی از جامعه هستند و نباید قوانین آن را زیر پا بگذارند. تک و تنها در بیابان زندگی نمیکنند که بخواهند هر کاری که دلشان خواست انجام دهند. مسئولیتپذیری نیز از جمله مواردی است که بچهها به پدر و مادرشان میتوانند گوشزد کنند.
در این فرآموز نیز بچهها خودشان راه حل پیشنهاد میدهند از همان اتاق نمایش گرفته تا اتاق مار و پله. در اتاق نمایش با حضور 2شخصیت معتاد و سالم، نمایشی اجرا میشود تا بچهها از نزدیک با مسئله موادمخدر و معتادها آشنا شوند. این نمایش درونمایه طنز دارد. بچهها به او پیشنهاد میدهند که چه کارهایی را بکند یا نکند تا درگیر اعتیاد نشود. بچهها میگویند شما آن روز که دوست معتادت سیگار را به تو تعارف کرد نباید قبول میکردی. تو میتوانستی بگویی نه. بچهها با توصیههایی که به فرد معتاد میکنند در ناخودآگاهشان نه گفتن به موادمخدر را برای خودشان تکلیف میکنند. همزاد پنداری با فرد معتاد تاثیرات خودش را میگذارد.
این توصیهها را خود بچهها پیدا میکنند فقط بایدها و نبایدها در قالب کلی از زبان شخصیتهای داستان ارائه میشود. بچهها را وارد بحث میکنند. پیشنهادهای بچهها هم ثبت میشود و در کلاسهای بعدی استفاده میشود.
اتاق بعدی اتاق زنبورهایی است که بالای گلهای خشخاش پرواز میکنند. هر زنبور داستان خودش را برای معتاد شدن یا نشدن دارد. بچهها این داستانها را از خودشان میسازند. در اتاق نمایش فیلم، از انیمیشنهای تهیه شده توسط ستاد موادمخدر و هر گونه فیلمی که برای این سنین مناسب است استفاده میشود.
کارگاه نقاشی ملاک ارزیابی فرآموز بهاران است. سوژه نقاشیها آدم سالم و معتاد است و مقایسه آنها. در بیشتر نقاشیها بچهها معتادها را با رنگهای تیره و افراد سالم را با رنگهای روشن میکشند. بچهها انسان سالم را تنها کشیدهاند و انسان معتاد را در کنار چند نفر دیگر کشیدهاند. بچهها براساس تجربیات خود قائل به عامل بیرونی برای معتادشدن هستند. دو، سه مورد از نقاشیهای تأملبرانگیز را بچههایی کشیدهاند که اعتیاد به آنها نزدیکتر است. این افراد به مراکز مشاوره در خانههای سلامت مناطق معرفی شدهاند.
کل آموزشهایی که در فرآموزهای شهر تهران داده میشود بهصورت یک بسته آموزشی باید دیده شود. بچهها در هر مرکز با یک مهارت هر چند کوتاه آشنا میشوند. در یک مرحله کنترل خشم را یاد میگیرند و در مرحله دیگر مهارت نه گفتن را یاد میگیرند و در مرحله بعد عزت نفسشان را افزایش میدهند. در نهایت این آموزشها منجر به ایجاد دید جدید در کودکان میشود.
لیلا ملکی، مسئول هماهنگی این فرآموز در مورد این مرکز میگوید: این منطقه بسیار مستعد به اعتیاد و ناهنجاریهای وابسته به آن است. از میان 30 کودکی که در خانه اسباببازی با آنها کار میکنم حدود 10 نفر حتما پدر و مادرشان بر اثر موادمخدر یا معتاد جدا شدهاند. این آمار تقریبی در مورد تابستان است که تعداد بچهها کمتر از روزهای دیگر سال است.
او میگوید: من خیلی ناراحتم از اینکه این امکانات در این منطقه وجود دارد ولی به دلیل ضعف در اطلاع رسانی مراجعهکننده کم است. بیشتر بچهها از پایگاه بسیج و مدارس به اینجا آورده میشوند. برای خانههای اسباب بازی هم هر کسی میتواند از اهالی محل مراجعه کند.
وی در مورد استقبال مدارس میگوید که استقبال مدارس زیاد خوب نیست. منظور او بیشتر این است که با توجه به جمعیتی که این منطقه دارد تعداد کمی از بچهها به این کلاسها آورده میشوند. به اعتقاد ملکی با توجه به اینکه اکثر مدارس دوشیفته هستند و در هر شیفت حدود 700 نفر دانشآموز دارند نمیبایست یک لحظه هم بیکار بود.
برای خیلی از مدارس این منطقه، هزینه رفتوآمد بچهها به این مرکز زیاد است و بسیاری از این مدارس به این دلیل از این کار سر باز میزنند. تا به حال هم چند بار مدیران مدارس را در عمل انجام شده قرار دادیم و با هزینه شخصی بچهها را برای آموزش به اینجا آوردیم ولی مسئله این است که نمیتوان به این روش ادامه داد چون تعداد بچههای این منطقه زیاد است. نیاز بچهها ایجاب میکند برای رفتوآمد بچهها به مرکز چارهای اندیشیده شود.
همسایهها و پدر و مادران معتاد همیشه سر جای خود هستند و بچهها بعد از چند ساعت آموزش باز به همان محیط همیشگی باز میگردند. ولی با این حال لیلا ملکی، مسئول هماهنگی فرآموز بهاران در مورد میزان مؤثر بودن این کارگاههای آموزشی میگوید که وجود فرآموز اعتیاد برای بچههای این منطقه بسیار مناسب است. وی میگوید: تجربه ما نشان داده که این آموزشها هر چند کم، تاثیر خود را میگذارد. این آموزشها در کنار آموزشهای مدرسه، کودکان را هر چند محدود برای نه گفتن آمادهتر میکند. بچههای این منطقه در مورد مضرات موادمخدر کمتر میشنوند. باید پذیرفت که بالاخره باید از یک جا شروع کرد.